پنجشنبه‌ایی سرد و برفی که با عشق یکدیگر گرم‌ترین پنجشنبه زمستان ما شد.
صبح زود دخترهای سلاله به همراه پدرهایشان از مقابل مدرسه با اتوبوس به سمت روستای ایگل برای یک پیمایش هیجان‌انگیز حرکت کردند.
ما بعد از گرفتن خوراکی‌های خود از مدرسه سوار اتوبوس شدیم و سفر کوتاهی پر از شادی را آغاز کردیم.
در مسیر بازی کردیم
شعر خواندیم
و از ته دل خندیدیم
۴۵ دقیقه در راه بودیم و از مسیر لذت بردیم.
بعد از رسیدن به روستا عمو بردیا و عمو حسین درباره مسیر و نحوه کوهنوردی برای ما توضیحاتی دادند که بخاطر سرما و برف کسی آسیب نبیند.

بعد از رعایت گفته عموها پیمایش ما آغاز شد.
طبیعت بکر و زیبا، آسمان آبی و هوای تازه و مطبوع ایگل وصف نشدنی‌ست. به ارامی به سمت بالا رفتیم
عکس‌های یادگاری گرفتیم و باهم معاشرت کردیم.
بعد از حدود ۱ ساعت و نیم به محل مورد نظر در کنار رودخانه رسیدیم. وسایلمان را گذاشتیم و کمی استراحت کردیم. اتش به پا کردیم و غذا پختیم.
عکاسی کردیم و گفت و گوهای جذابی داشتیم.
کم کم به سمت اتوبوس‌های خود بازگشتیم و در راه دخترهایمان با پدرهایشان بازی کردند، روی یخ‌ها سُر خوردند و با تمام وجود شاد بودند.
بعد از سوارشدن در اتوبوس دخترهای مهربان ما با یک حرکت قشنگ از پدرهایشان بخاطر این همراهی و تمام زحماتشان تشکر کردند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید