به همراه دختران سلاله‌ای روز پر از هنر و خلاقیت را رقم زدیم.
سوار بر اتوبوس شدیم و به کارگاه سفال‌گری رسیدیم. اطراف را گشت زدیم، کوره و چرخ‌های سفالگری را دیدیم و دلمان آب شد تا کار با گل‌ها را شروع کنیم. اما اول وقت شنیدن قصه بود. داستان اسطوره‌ای را گوش دادیم. با اپوش و اشه و تیشتر آشنا شدیم و بعد از داستان دیگر وقت، وقت سفال‌گری بود…
هرکدام می‌توانستیم هرچه بخواهیم را خلق کنیم. گل را ورز دادیم، گرد کردیم، با دست شکل‌های‌ مختلفی به آن دادیم و کیف کردیم. برای ساخت اشکال از ابزار مختلفی استفاده کردیم. بعد از استراحت کوتاه و کمی خشک شدن دست‌سازه ها، حالا موقع رنگ کردن بود. رنگ‌ها و قلموها را به دست گرفتیم و شروع کردیم به رنگ کردن. رنگ‌های مختلف را باهم ترکیب کردیم و رنگ‌ها نو ساختیم.
آثارمان در کارگاه ماند تا در کوره بپزد و آماده شود…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید