وقتی جامعه‌ای تغییر می‌کند، ابزارهای آن نیز باید تغییر کند. تعاریف هدف و کیفیت نیز باید به طور مداوم بازنگری شود. یک مدرسه چه کاری باید انجام دهد؟ و چگونه باشد؟ چگونه مدرسه خوب را از مدرسه بد تشخیص دهیم؟
در حال حاضر، بیایید در نظر بگیریم که مدارس صرفاً قطعاتی از اکولوژی‌های بزرگ‌تر هستند. فوری‌ترین اکولوژی‌هایی که آن‌ها در آن شرکت می‌کنند، انسانی و فرهنگی است. به عنوان قطعاتی در اکولوژی (انسانی)، هنگامی که یک چیز تغییر می‌کند، همه چیز دیگر نیز تغییر می‌کند. وقتی باران می‌بارد، نهرها جاری می‌شوند، مراتع مرطوب هستند، شبدرها شکوفا می‌شوند و زنبورها شلوغ می‌کنند. وقتی خشکسالی وجود دارد، همه چیز خشک، کهنه و ساکن است. وقتی فناوری تغییر می‌کند، بر انواع چیزهایی که می‌خواهیم و نیاز داریم تأثیر می‌گذارد. به‌روزرسانی‌های فناوری آنچه را که ما می‌خواهیم تغییر می‌دهد. همانطور که ما آرزوی چیزهای جدید را داریم، فناوری برای ارائه آن‌ها تغییر می‌کند. همین امر در مورد آموزش نیز صدق می‌کند. چند ایده کلیدی در آموزش را در نظر بگیرید. یادگیری تلفن همراه، نمونه‌هایی از شهروندی دیجیتال، تفکر طراحی، همکاری، خلاقیت، و در مقیاس بزرگتر، سواد دیجیتال و موارد دیگر، مهارت‌ها و محتوایی هستند که هر دانش آموزی از قرار گرفتن در معرض آن‌ها و تسلط بر آنها بهره مند می‌شود. از آنجایی که این‌ها به مدارس و کلاس‌ها و تکالیف و تفکر طراحی معلمان راه پیدا می‌کنند، این به قیمت «همان‌طور که بود» تمام می‌شود. وقتی این «چیزها» با کمی تعدیل در جای دیگر مجبور شوند، اصالت همه چیز از بین می‌رود. خود اکولوژی در خطر است.

مدرسه خوب در تهران
مدرسه خوب - دبستان دخترانه

هدف مدرسه در عصر تغییر

مدارس باید چه چیزهایی را آموزش دهند و چگونه؟ و چگونه بفهمیم که آیا آن را به خوبی انجام می‌دهیم؟ این‌ها سؤالات بسیار مهمی هستند – سؤالاتی که باید با در نظر گرفتن نیازهای اجتماعی، هدایای معلم و دسترسی به فناوری پاسخ داده شوند. اکنون، رویکرد مخالف را در پیش می‌گیریم. در اینجا چیزی است که همه دانش آموزان باید بدانند، اکنون بیایید بفهمیم که چگونه می‌توانیم از آنچه در اختیار داریم برای آموزش استفاده کنیم. اگر موضوع را در چهارچوب کامل آن نبینیم، به نگاه اجمالی بسنده می‌کنیم.
نحوه طراحی مدارس و آنچه دانش‌آموزان یاد می‌گیرند – و چرا – باید به همان دقت و با اشتیاق مورد بررسی قرار گیرد که مسافت پیموده شده بنزین خودروهایمان، سرعت دانلود گوشی‌ها و تبلت‌ها یا سیستم‌عامل‌هایمان را انجام می‌دهیم. از ساعت‌های ما اکثر استانداردهای آکادمیک مدرن رویکردی مبتنی بر دانش برای آموزش دارند. به نظر این رویکردی قدیمی برای یادگیری است که همچنان تلاش‌های ما برای نوآوری را مختل می‌کند. چرا آموزش، به عنوان یک سیستم، نمی‌تواند خود را به همان شکل تهاجمی مانند فناوری دیجیتالی که باعث ایجاد این همه اضطراب می‌شود، بازسازی کند؟ سیال بودن یک برنامه درسی معین حداقل باید با سیالیت تقاضاهای دانش مدرن مرتبط مطابقت داشته باشد. شاید اولین گام در تعقیب رویکردی نوآورانه و مدرن در آموزش و یادگیری، بازاندیشی در ایده برنامه درسی به عنوان هسته اصلی مدل‌های یادگیری باشد.
در واقع، در این عصر دسترسی به اطلاعات، ابرهای هوشمند و بدتر شدن نابرابری‌های اجتماعی-اقتصادی، ممکن است بخواهیم به این فکر کنیم که آیا اصلاً باید محتوا را آموزش دهیم یا بهتر بگوییم به دانش آموزان یاد دهیم که فکر کنند، مسیرهای یادگیری خودشان را طراحی کنند، و کارهای خارق العاده‌ای خلق کنند و انجام دهند. چیزهایی که در جای خود برای آن‌ها ارزشمند است؟
قبلاً فرض می‌کردیم که این تأثیر خواهد بود – اگر دانش‌آموزان می‌توانستند بخوانند و بنویسند، حسابی انجام دهند و استدلال بسازند و ایده اصلی را استخراج کنند و در غیر این صورت بر مجموعه‌ای از دانش (که اکنون ملی شده) تسلط پیدا کنند، فکر کردن و بازی کردن را یاد خواهند گرفت. با ایده‌های پیچیده و خلق چیزهای باورنکردنی و درک خود در این روند. اینکه هرچه پیشینه دانش آن‌ها قوی‌تر و کامل‌تر باشد، احتمال اینکه آن‌ها هویت‌های شخصی سالمی بسازند و تفکر واگرا را تحمل کنند و کار خوب انجام دهند و محلی عمل کنند و جهانی فکر کنند و دنیای بهتری خلق کنند بیشتر است.
طراحی برنامه درسی مدرسه اول بر این فرض استوار است که اگر آن‌ها این را بدانند و بتوانند این کار را انجام دهند، نتیجه آن خواهد بود. البته همیشه اینطوری پیش نمی‌رود. بدتر از آن، ما تمایل داریم موفقیت مدرسه را به جای موفقیت انسانی جشن بگیریم. ما “مدارس خوب” ایجاد می‌کنیم که تعداد زیادی دانش‌آموز با امید بسیار کمی به آینده فارغ التحصیل می‌شوند. چقدر دیوانه است؟چگونه یک مدرسه می‌تواند خود را «خوب» بنامد وقتی دانش‌آموزانی تولید می‌کند که خودشان، دنیا یا جایگاهشان را در آن نمی‌شناسند؟بنابراین، در اینجا یک برداشت جدید از یک “مدرسه خوب” ارائه شده است.

ویژگی های یک مدرسه خوب

  • یک مدرسه خوب به طور آشکار و اساسی جامعه‌ای را که در آن تعبیه شده است بهبود می‌بخشد.
  • یک مدرسه خوب به سرعت با تغییرات اجتماعی سازگار می‌شود.
  • یک مدرسه خوب از هر منبع، مزیت، هدیه و فرصتی که دارد برای رشد دانش‌آموزان استفاده می‌کند و تمایل دارد منابع، مزایا، هدایا و فرصت‌های بیشتری را نسبت به مدارس با عملکرد پایین‌تر ببیند.
  • یک مدرسه خوب دانش آموزانی دارد که با یکدیگر کنار بیایند و از یکدیگر برای رسیدن به یک هدف مشترک حمایت کنند – و آن‌ها می‌دانند که آن هدف چیست.
  • یک مدرسه خوب دانش‌آموزانی را پرورش می‌دهد که می‌خوانند و می‌نویسند چون می‌خواهند.
  • یک مدرسه خوب درحالی که برای رشد با یک «جامعه جهانی» همکاری می‌کند، شکست‌ها و محدودیت‌های خود را می‌پذیرد.
  • یک مدرسه خوب معیارهای متنوع و قانع‌کننده‌ای برای موفقیت دارد – معیارهایی که خانواده‌ها و جوامع آن را درک می‌کنند و برایشان ارزش قائل هستند.
  • یک مدرسه خوب پر از دانش‌آموزانی است که می‌دانند چه چیزی ارزش درک کردن دارد.
  • یک مدرسه خوب به زبان کودکان، خانواده‌ها و جامعه‌ای که در آن خدمت می‌کند صحبت می‌کند.
  • یک مدرسه خوب سایر مدارس و سازمان‌های فرهنگی را که با آن‌ها در ارتباط است بهبود می‌بخشد.
  • یک مدرسه خوب رابطه بین کنجکاوی، تحقیق و تغییر پایدار انسانی را درک می‌کند.
  • یک مدرسه خوب باعث می‌شود که تک تک دانش‌آموزان و خانواده‌ها در شرایط مساوی احساس استقبال و درک کنند.
  • یک مدرسه خوب مملو از دانش‌آموزانی است که نه تنها سؤالات عالی می‌پرسند، بلکه این کار را با فرکانس و خشونت زیاد انجام می‌دهند.
  • مدرسه خوب دانش آموزان را تغییر می‌دهد. دانش آموزان مدارس عالی را تغییر می‌دهند.
  • یک مدرسه خوب تفاوت بین یک ایده بد و اجرای بد یک ایده خوب را درک می‌کند.
  • یک مدرسه خوب از توسعه حرفه‌ای استفاده می‌کند که برای بهبود ظرفیت معلم در طول زمان طراحی شده است.
  • یک مدرسه خوب وعده‌های توخالی نمی‌دهد، بیانیه‌های مأموریت گمراه کننده ایجاد نمی‌کند، یا والدین و اعضای جامعه را با اصطلاحات آموزشی گمراه نمی‌کند. معتبر و شفاف است.
  • یک مدرسه خوب برای معلمان و مدیران و والدین خود به عنوان عوامل موفقیت دانش‌آموزان ارزش قائل است.
  • یک مدرسه خوب مایل است در مواجهه با گرایش‌ها، داده‌ها، چالش‌ها و فرصت‌های مرتبط «نظر خود را تغییر دهد».
  • یک مدرسه خوب فکر را می‌آموزد نه محتوا.
  • یک مدرسه خوب به خود متمرکز می‌شود – باعث می‌شود فناوری، برنامه درسی، سیاست‌ها و سایر «قطعه‌های» آن نسبت به دانش‌آموزان و امید و رشد کمتر دیده شود.
  • مدرسه خوب مخل اعمال بد فرهنگی است.
  • یک مدرسه خوب دانش‌آموزانی را تولید می‌کند که خود را در زمینه خودشان می‌بینند و می‌شناسند نه صرفاً به عنوان «دانش‌آموز خوب». این زمینه‌ها باید شامل عوامل و ایده‌های جغرافیایی، فرهنگی، جامعه‌محور، زبان محور و حرفه‌ای باشد.
  • یک مدرسه خوب دانش‌آموزانی را پرورش می‌دهد که امید شخصی و مشخصی به آینده دارند که می‌توانند آن را بیان کنند و باور کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند.
  • یک مدرسه خوب دانش‌آموزانی را پرورش می‌دهد که می‌توانند همدلی کنند، نقد کنند، محافظت کنند، دوست بدارند، الهام بگیرند، بسازند، طراحی کنند، بازسازی کنند، و تقریباً هر چیزی را درک کنند – و سپس این کار را طبق عادت انجام دهند.
  • یک مدرسه خوب با مدارس خوب دیگر ارتباط برقرار می‌کند و دانش‌آموزان را نیز مرتبط می‌کند.
  • یک مدرسه خوب بیشتر از سایر مدارس یا وضعیت موجود آموزشی به شیوه‌های فرهنگی توجه دارد تا شیوه‌های آموزشی – دانش‌آموزان و خانواده‌ها.
  • یک مدرسه خوب به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا ماهیت دانش – انواع آن، سیال بودن، استفاده/سوءاستفاده‌ها، کاربردها، فرصت‌های انتقال و غیره را درک کنند.
  • یک مدرسه خوب در الگوها و عملکردها و ارزش‌های خود دچار اختلال می‌شود، زیرا دانش‌آموزان آن خلاق، توانمند و مرتبط هستند و خود باعث تغییرات غیرقابل پیش‌بینی می‌شوند.
  • یک مدرسه خوب دانش‌آموزانی را به وجود می‌آورد که می‌توانند به طور انتقادی درباره موضوعات مورد علاقه انسان، کنجکاوی، هنر، صنعت، میراث، دامداری، کشاورزی و غیره فکر کنند و سپس این کار را انجام دهند.
  • یک مدرسه خوب به دانش آموزان کمک می‌کند تا خود را از نظر چارچوب تاریخی، میراث خانوادگی، زمینه اجتماعی و ارتباط جهانی ببینند.
  • یک مدرسه خوب همه دانش‌آموزان را در سطح پایه می‌خواهد.
  • یک مدرسه خوب یک کتابخانه عالی و یک کتابدار دارد که دانش‌آموزان را دوست دارد و عاشق کتاب است و می‌خواهد این دو ارتباط معناداری برقرار کنند.
  • یک مدرسه خوب ممکن است فضاهای سازنده و پرینترهای سه بعدی و برنامه‌های هنری و علوم انسانی فوق العاده داشته باشد، اما مهم‌تر از آن، این نوع فضاهای آموزشی توسط دانش‌آموزان و ایده‌های آن‌ها مشخص می‌شود تا خود “برنامه‌ها” و فناوری.
  • مدرسه خوب سرشار از شادی، کنجکاوی، امید، دانش و تغییر مداوم است.
  • یک مدرسه خوب به جای پنهان کردن یا «تغییر دادن آن به عنوان یک فرصت»، وقتی مشکلی دارد، اعتراف می‌کند. (گاهی اوقات، ذهنیت رشد بیش از حد می‌تواند چیز بدی باشد.)
  • یک مدرسه خوب نتایج آزمون را صادقانه و در چارچوب توضیح می‌دهد.
  • یک مدرسه خوب از درخواست کمک نمی‌ترسد.
  • یک مدرسه خوب آینده یادگیری را می‌بیند و آن را با پتانسیل زمان حال ادغام می‌کند.
  • یک مدرسه خوب دانش‌آموزانی را فارغ‌التحصیل نمی‌کند که امیدی به آینده ندارند.
  • یک مدرسه خوب دانش، درک، مهارت‌ها و شایستگی‌ها را از هم جدا می‌کند – و به دانش آموزان کمک می‌کند تا همین کار را انجام دهند.
  • یک مدرسه خوب، دانش‌آموزان با استعداد را به همان اندازه که دانش‌آموزان در حال مبارزه را جابه‌جا می‌کنند، «حرکت می‌دهد».
  • یک مدرسه خوب از هدایا و منابع دانش آموزان و دانش‌آموزان خود بهره می‌برد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید