گاه پدر و مادر می‌خواهند اصول اخلاقی را با نصیحت کردن به فرزند بیاموزند، ولی در واقع به جای تثبیت و تقویت ارزش‌ها، موجب دور کردن آن‌ها از امور دینی و اخلاقی می‌شوند. برای نصیحت کردن کودک باید هوشیاری خاصی داشت و تا آن جا که می‌توان از توصیه کردن و یاد دادن به طور مستقیم پرهیز کرد؛ زیرا رفتارهای جزئی، غیرمستقیم و غالباً ناخودآگاهی که از والدین سر می‌زند مؤثرتر از رفتارهایی است که هوشیارانه و برای الگودهی به فرزندان خود به نمایش می‌گذارند.
و یا می‌توانید به عقیدۀ “هاری اس ترومان” نویسنده آمریکایی، طبق خواسته‌های کودک، او را نصیحت کنید؛ وی در این­باره می‌نویسد: من دریافته‌ام که بهترین راه برای نصیحت فرزندان این است که به خواسته‌های آن‌ها پی ببرند، سپس آن‌ها را به انجام آن، نصیحت کنند. با به کار بردن این روش، طفل تلخی پند گرفتن را حس نمی‌کند و به آسانی پذیرای آن خواهد شد.

زیاده روی در نصیحت کردن
از طرفی، نباید در پندآموزی و آموزش، زیاده‌روی کرد؛ به فرمودۀ حضرت علی علیه السّلام: زیاده‌روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌کند. نصیحت به شیوۀ نادرست که همان سرزنش کردن است، اگر بخواهد دائمی صورت گیرد، نه تنها آثار مثبتی در پی ندارد، بلکه کودک به مخالفت با آن برمی‌خیزد؛ لذا باید در این عمل ظرافت خاصی به خرج داد. والدین کم تجربه و عجول، همواره فرزند خود را پند می‌دهند، ولی والدین باتجربه، آنچه را که دوست دارند فرزندشان باشد، از خود نشان می‌دهند، در نصیحت کردن به مقدار ضرورت بسنده کرده و پند دادن را مانند پاشیدن نمک بر روی غذا می‌دانند، که اگر اندازه را نگه ندارند، اصل غذا را از مزه می‌اندازند.
نصیحت اثربخش چگونه است!؟
اظهار کردن واقعیت هایی که در ذهن وجود دارد یک انگیزه طبیعی است که شخص بزرگسال را وادار می کند تا بخواهد دیگران هم از این واقعیت ها آگاه شوند. اما این آگاهی که در سطح شناختی آن هم در مرحله ناپایدار دانستن متوقف می شود نمی تواند تأثیر تربیتی به خود بگیرد، درست همان­گونه که نوازش کردن کودک تب او را درمان نمی کند، گفتن واقعیت ها به او نیز نه جهل او را درمان می کند و نه مشکلات شخصیتی و رفتاری اش را.
 
وقتی فرزندان خود را برای اصلاح بدرفتاری شان پند می دهید، از همسالانی بگویید که به جهت رفتار مشابه، دچار مشکل شده اند، عاقبت بد آنان عبرت آموز است.
هنگام نصیحت، او را متوجه سازید که اگر به بدرفتاری اش ادامه دهد، ممکن است چیزهایی را به صورت طبیعی از دست بدهد. نصیحت های شما به ویژه برای نوجوان، باید پنهانی باشد. نوجوانان از نصیحت شنیدن در جمع خوششان نمی آید.
 
اگر می خواهید پندهای شما بر فرزندانتان تأثیر داشته باشد، شرایط ذیل را رعایت کنید:
  • به مقدار ضرورت بسنده کنید. نصیحت پی درپی، سبب لجاجت فرزندان می شود و رفتار ناشایست را در آنان تثبیت می­کند. توجه داشته باشید که حتی بزرگسالان نیز پند را به سختی می پذیرند. به قول معروف نصیحت مانند روغن کرچک است که دادنش راحت، ولی خوردنش بسیار ناخوشایند است.
 
  • خودتان به موعظه هایتان عمل کنید.
 
  • برای تاثیر نصیحت، باید بین خود و فرزندانتان رابطه ای قلبی و عاطفی برقرار سازید. دل فرزند به والدینی روی می آورد که با آنان انس داشته باشد. موانع رابطه قلبی، مانند زنگارهای روی آهن است که جلوی جذب آهن ربا را می گیرد.
 
  • هنگام پند دادن، خوشرو باشید. ترشرویی، تاثیر پند را می گیرد.
 
  • از لحنی نرم استفاده کنید و به آرامی تذکر دهید. همان طور که وقتی خداوند بزرگ موسی و هارون (ع) را به سوی فرعون فرستاد، به آنان فرمود که با او به نرمی سخن بگویند.
 
  • در پند و اندرزها، به منفعت و مصلحت فرزند توجه کنید و مصالح خود را در نظر نگیرید. اگر فرزند شما احساس کند نصیحت های شما برای منافع خودتان است، چندان اثری نخواهند داشت.
 
  • نصیحت های خود را با سرزنش همراه نکنید. جمله هایی مانند «تو کی آدم می شی» هنگام نصیحت، اثر آن را از بین می برد.
 
  • پندهای خود را در قالب امر القا نکنید. جمله هایی چون «بهت دستور می دم که…» اثر بخش نخواهد بود.
 
  • هنگام نصیحت، از القاب زشتی چون شلخته، بی عرضه، دست و پا چلفتی، چلا ق، چل من و… بپرهیزید. نصیحت همراه با تهدید، نوجوان را به مقاومت روانی و لجاجت می کشاند. پس او را با جمله هایی چون «اگه یک بار دیگه…» تهدید نکنید.
 
  • برخی والدین گمان می کنند که اگر پندهای خود را با هشدارهایی چون «بدبخت می شی! بیچاره می شی! به گدایی می افتی و…» همراه کنند، اثر بیشتری خواهد داشت; حال آن که چنین نیست. بلکه ممکن است، بیچارگی و بدبختی را به فرزند خود تلقین کنند.
 
  • گاهی والدین (به ویژه مادر)، هنگام نصیحت فرزند خود، عاطفه او را بیش از حد تحریک می کند که به جریحه دار کردن عاطفه، بیشتر شباهت دارد. تحریک عاطفه و احساس فرزند، شیوه ای خوب برای تربیت فرزند است. اما اگر جمله­هایی چون «با این کارت منو روانه قبرستون می کنی» همراه شود، افزون برفشارهای روحی براو، اثر خود را نیز از دست خواهد داد.
 
  • هنگام پند دادن به فرزند خود، به او طعنه نزنید و مسخره اش نکنید: “در سلیقه رودست نداری!”
  • هنگام نصیحت فرزند، هرگز به او نقش منفی (تو مایه ننگ خانواده ما هستی) ندهید. زیرا به جهت اثر تلقینی آن، ممکن است این حرف شما را باور کند.
  • آسیب های تربیتی نصیحت به نوجوانان
  • یکی از این ویژگی های مهم تمایل نوجوان به کسب استقلال است نوجوان تمایل دارد توانایی­ها و نیروهای خود را به معرض نمایش بگذارد و قدرت و توانایی خود را به اطرافیان ثابت کند. می‌خواهد یکه و تنها عمل کند و تا جایی که می‌ تواند به اطرافیان و به وی‍ژه والدین خود تکیه نکند. استقلال طلبی زمینه اولیه ورود نوجوان به اجتماع را فراهم می ‌سازد و او را برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی آماده می‌کند. هر چند جهت‌گیری ناصحیح آن توام با مسائل و مشکلاتی برای او و اطرافیان خواهد بود.
    محوری ترین انگیزش در دوره ی نوجوانی کوشش برای به دست آوردن استقلال است. این نیروی فطری قوی­ترین و ریشه دارترین گرایشی است که در میان همه ی نوجوانان شروع به فعالیت می کند. اگر چنین انگیزه­ای در نوجوان بیدار نمی شد، او نمی توانست به رشد و کمال برسد و همواره به صورت کودکی وابسته و طفیلی باقی می ماند و استعدادهایش شکوفا نمی شد.
    ظهور و رشد این انگیزه در نوجوان، حالات و ویژگی های زیادی به دنبال می آورد. از مهم ترین آثار آن این است که نوجوان انتظار دارد در او به دیده ی کودک نگاه نکنند و به شخصیت و فکر و عمل او بها دهند. هرگونه برخوردی که نشان دهد اطرافیان او شخصیت لازم را برایش قائل نیستند و ارزش و بهای لازم را به او نمی دهند، باعکس­العمل روانی و پنهانی یا آشکار او روبرو می شود و گاه ممکن است به واکنش های شدید یا رفتارهای نامناسب و حتی ضد اجتماعی او منتهی گردد؛ از این رو تعلیم و تربیت نوجوان باید دقیقاً با توجه به این انگیزه­ی روحی در او صورت گیرد. بی­اعتنایی به این حال درونی نوجوان سبب گسستن ارتباط روحی با وی و شکست در تربیت او می شود.
    حس استقلال طلبی به معنای پذیرش شخصیت نوجوان و اعتماد به نفس خوب است و باید نوجوان خود را دارای توانایی ها بداند. اما نه به مفهوم جدایی طلبی از خانواده.
    یکی از مسائلی که به دنبال ظهور انگیزه ی کسب استقلال در نوجوان به وجود می آید این است که نوجوان از پند و نصیحت، امر و نهی کردن و تحکم نمودن گریزان است و علت این پدیده از یک طرف عقده ی حقارتی است که نوجوان از دوران کودکی دارد و از طرف دیگر بیدار شدن همان حس استقلال طلبی است؛ او می خواهد خود را هم­ردیف بزرگترها بشناساند و برچسب کودک و وابسته بودن را از پیشانی خود برکند. با نوجوانی با چنین روحیات، پیوسته از درِ پند و اندرز وارد شدن و امر و نهی کردن و باید و نباید گفتن، کاری عاقلانه نیست.
  • او گمان می کند که این همه پند و اندرز از آن جا ناشی می شود که ما خود را کامل و دارای قدرت درک و تشخیص و او را موجودی ناتوان و فاقد قدرت تشخیص می دانیم و به همین علت پیوسته به او امر و نهی می کنیم یا قیافه ی ناصح و اندرزگو به خود می گیریم؛ و این درست در نقطه ی مقابل حساسیت روانی اوست. از این رو، پیوسته از در اندرز و نصیحت وارد شدن نه تنها کارساز نیست، بلکه آسیب های تربیتی نیز به دنبال دارد.
    نوجوانی که از بحران بلوغ عبور می کند در حقیقت مقدار زیادی از وابستگی های خانوادگی را پشت سر می گذارد و می رود تا هویتی جدید و مستقل را تجربه کند. گرچه او هنوز نیازمند حمایت هاست; اما در بسیاری موارد با خود یا در اعتراض به دیگران می گوید: شما خیال می کنید من هنوز بچه هستم؟!
    این نوع گفتارها، گویای همین روحیه است و به دلیل واقعیت موجود در این روحیه، سزاوار پذیرش و تناسب در برخورد است.
    البته برخوردی منطقی و خارج از افراط و تفریط، نه به آن صورت که در غرب از هیجده سالگی و یا کمتر، جوان به حال خود رها شده و گویی می خواهند از شر او راحت شوند و شکل تفریطی آن است که این حالت انکار شده و به هیچ انگاشته گردد.
    در توصیه های پیامبر اکرم (ص) می بینیم که جوان باید چون مشاوری امین، مورد مشورت قرار گیرد. نباید مدام به نوجوان مان مانند دوران کودکی و نوپایی، باید و نباید بکنیم. قوانین زیاد و حد و مرزهای خشک و خارج از عرف، باعث می شود نوجوان با خانواده فاصله ی بیشتری بگیرد. البته طبق فرهنگ ما، والدین نمی توانند فرزندشان را به حال خود رها کنند بلکه هنوز فرزند نوجوان نیاز به راهنمایی و حمایت آن ها دارد. اما بهتر است به صورت نامحسوس باشد و به حس استقلال طلبی او لطمه نزد.
کلام آخر :
  • ما باید زبان «کردار» را جایگزین زبان «گفتار» کنیم. زیرا زبان رفتار، زبان حال، زبان احساس، عواطف و هیجان است. بدون تردید بخش عظیمی از حالات و هیجانات ناخودآگاه ما در هنگامی که در حال انتقال پیام کلامی هستیم به دیگران منتقل می شود و آنچه را که در «پس گفتار» ما ارسال می شود قوی تر و گویاتر از تمامی عباراتی است که در «متن گفتار» بیان می شود.
 
  • برای نصیحت کردن کودکان باید از فرصت های بهینه استفاده شود. در موقعیتهای عاطفی که یکی از بهترین موقعیت هاست می توان پند و اندرز داد، در این موقعیت ها فرزند به والدین خود اظهار محبت می کند پس در برابر اندرزها نیز مقاومت کمتری نشان می دهد.
 
منابع : https://farzandportal.ir/
https://rasekhoon.net/
http://farzandparvari.com/